شب پاییزی

ساخت وبلاگ

لوبیا جانم سلام. و شما معجزه جان چقدر باعث تغییرات میشید در بدن آدما. در رفتار آدمها. خبر اومدن شما همه رو ذوق زده کرده. بابا حمید رو ابرا سیر میکنه با شنیدن خبر اومدنتون. و بقیه هم همگی ذوق زده و خوشحال از بودنتون هستن. هرچند این روزا،ایرانمون حال خوبی نداره، مردم تو خیابونا ریخته بودن و تو کل دنیا اخبار ایران بود، اخبار تلخ و غم انگیز که ناخود آگاه با وجود شما بیشتر هم باعث بغض و گریه من میشه. سعی میکنم خودم رو از اخبار بد دور نگه دارم تا لوبیا جانم کمتر اذیت بشه ولی یه سری چیزا ناگزیره مامان جان.

از حال خودم بخوام بهت بگم امروز از روزای بود وه از صبح خوب نبودم تهوع و حال بد بودن بابا بهترم کرد ولی بازم خوب خوب نشدم تا اینکه الان رفتم و بلاخره بالا آوردن بارداری رو تجربه کردم. برعکس خیلیا من شبا حالم بد و بی قرار میشم. تمام این بی قراری ها رو با کمال میل قبول میکنم برای بغِل کردنت. مامان جانم شما سالم باشی بزرگترین دعای من هست. و این دررها و ناراحتی ها درهای که من رو به تو میرسونه. چهارشنبه میخوام برم سونو و برای اولین بار ببینمت و صدای قلب کوچیکتو بشنوم. امید من، تو برای من سبزترین راه هستی. خدا تو رو در آغوش خودش حفظ کنه لوبیا جان

هم نفس من...
ما را در سایت هم نفس من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hameshgimno بازدید : 110 تاريخ : سه شنبه 5 مهر 1401 ساعت: 15:42