روزهای سخت مراقب از مماخ

ساخت وبلاگ
بلاخره تموم شد... البته الان 17 روز از روز خلاصی عذاب و استرس برای عمل ببینی میگذره و ما بعد روزهای نه چندان دلچسب در مشهد الان حدود یک هفته هست که به خانه برگشتیم و بعد از روزهای بودن در خانه مجردی خواهرجان با دوستان نه چندان جذابش به این نتیجه رسیدیم که هیچ جا همین اتاق سرخابی همیشه کثیف خودم نمیشه ... مراقبتهای بعد از عمل با وجود مادر خانمی که هی تذکر میده دست به بینی و چسبت نزن خیلی سخته... به حدی که به غلط کردن میافتم... نفس کشیدنی که برام شدن جون کندن و من همیشه خوش خواب در طول شب مجبورم چند بار بیدار بشم و دهان مبارکم رو ابی بزنم و دوباره به خواب برم .... البته از طرفی هم به خاطر مماخ عزیزم کسی کاری به من نمیده و من در کمال تنبلی از شب تا صبح و از صبح تا شب ول ولی میکنم تو خونه عزیزمون... اسفند ماه قرارئه برم چسبش رو بردارم امیدوارم که یه چیز خوبی از آب در بیاد هم نفس من...
ما را در سایت هم نفس من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hameshgimno بازدید : 141 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1396 ساعت: 18:14