پایان ماه چهارم

امروز چهارمین ماهگرد عقدمونه، همه چیز آرومه ولی عالی نیست کی گفته وقتی همه چیز آرومه یعنی همه چیز خوبه؟بعضی وقتا دوست دارم داد بزنم و یه دعوای درست حسابی راه بندازم ولی همسری به شدت با بحث و دعوا مخالفه وگریزونه و نمیذاره دوتا داد بزنم تا راحت بشم. مادر خانومی امروز طی قدم زدن طولانی که با هم داشتیم فرمودن تمام این مسایل برای هر زوجی تو دوران عقد پیش میاد شما اختلاف اساسی ندارین آروم باش و با منطق و بدون دعوا و غر زدن زندگی رو پیش ببر. ای بابا من و آرامش؟؟آخه من نیاز دارم بعضی وقتا دوتا داد بزنم تخلیه بشم نائمه میگه بیا سر من خالی کن خواهر طفلکم.....

این هفته سرمای سختی خورده بودم بعد هم شروع کج خلقی هام که ریشه زنونه داشت و بعد صبر همسر که به سر اومد و صداش در اومد و باز من قیافه گرفتم، همسر از دیروز رفتن خونه مامان و قراره فردا صبح با هم بریم سفر والا با این اوضاع گل و بلبل بینمون همدیگه رو نکشیم صلوات ..... 

شمال رفتن تو سردترین ماههای سال از جاده هایی که تا حالا نرفتم با همسری که صرفا عاشق هیجان و ماجراجویی جاهایی که تا حالا نرفته مطمئنم تجربه قشنگیه چون خودمم خیلی دوس دارم رفتن به چنین جاهایی رو .... فقط امیدوارم این جسم یاری کنه و این ذهن آروم باشه....

امروز ظهر که خوابیدم خواب جاده هایی برفی رو دیدم یک عالمه برف روی جاده ها.... امسال که خشکترین سال تو پنجاه سال گذشته ایران بود ما که برف ندیدیم امیدوارم حداقل برف تو بهمن ماه بیاد و حال همه رو خوب کنه....به امید روزای شاد و پر برف برای همه ...

هم نفس من...