عروسی غزاله

ساخت وبلاگ
بعد از اون گرمای جانفرسا و وحشتناک الان چد روزی هست که هوا دوباره معتدل شده دیگه لازم نیس حتما کولر 24 ساعته روشن باشه و مهلت نفس کشیدن تو صبحای زیبای تابستونی به آدم داده میشه.... هفته پیش اعلام نتایج کنکور بود رتبه من 355 شد و علیرضا و محمد 4هزار و 5 هزار شدن من که برای انتخاب رشته فقط شش گزینه زدم نقاشی ها و گرافیک های تهران.. امیدوارم بچه ها جاهای خوبی قبول بشند. پنجشنبه قبل هم برای کنکور عملی رفتم مشهد وای که وقتی اسنپ گرفتم برای رفتن به خونه نازی راننده اسنپ مغزم رو له کرد از بس که حرف زد. موضوع کنکور عملی نقالی تو یکی از میدون های شهر بود هرچند من نسبت به خیلی ها که رشته شون از اول این بود چندان جالب نبود ولی همه ی سعی مو کردم... امروز عروسی غزاله ست عروسی که قرار بود 20 تیر باشه ولی با فوت مامان بزرگ غزاله یک مامان بزرگ غزاله 50 روز عقب افتاد... دیشب ساحل و خاله فرشته اومدن اینجا و تو هاگیر واگیر من چی بپوشم بلاخره تصمیم به پوشیدن یک پیرهن بلند آبی نفتی شد... امروز هم ساعت یک باید بریم آرایشگاه ماهورا ساعت شش مراسم عقد دارن... اتفاقا امشب برای میترا خواهر حمید هم احتمالا خواستگار میاد و اگر خدا بخواد اونم تو همزن هفته عقد میکنه... حمید که سربازه و تو این 20 روز آموزشی همه مراسم پیش اومد و نتونست بیاد.این چند روز کلا سرم شلوغه و همه هم خدا رو شکر جشن... فردا هم عروسی دعوتم آخرین برادر محمد و اسیه هم نفس من...
ما را در سایت هم نفس من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hameshgimno بازدید : 144 تاريخ : دوشنبه 20 آبان 1398 ساعت: 11:37