انتظار

ساخت وبلاگ

اینکه از اوایل بهمن بشینی به انتظار بها دلیلی نمیتونه داشته باشه بجز حس خوبی که ظهر وقت خواب روی تخت کنار حمید یهو تو دلم میپیچه حس خوب عید انگار که و ا یهو یه نمه بوی بهار رو به زیر دماغت بزنه و کلی حال خوب رو بریزه تو دلت... اینکه یه حس خوب میاد تو دلت و کلی ذوق زده ت میکنه امسال به شدت منتظر بهارم بیشتر از هر سال چون علاوه بر دلتنگی برای بهار خانم دلتنگ خونه پدری و خانواده هم هستم به شدت.... برای همین لحظه شماری میکنم برا اسفند محبوب...

دیروز دفاع حمید بود شب قبل دایی حمید اومده بود و چند ساعت خونمون بود بعد رفتنش بدو بدو کارا رو انجام دادیم میوه چیدم و کیک درست کردم و طرفا رو شستم شد آخر شب یه موهام رو شستم و سشوار کردم تا حالت قرتیمو برا فرداش حفظ کنم. با لاکهای قهوه ای و پالتو مشکی جلو باز و شال لی و موهای باز یه آرایش که خودم راضی بودم و بعد صبح زود رفتن به دانشگاه و آشنایی با اساتید و دوستای حمید هرچند کل جلسه دفاع رو من پشت در نشستم و بعد از دفاع با اون همه خستگی رفتیم تو سایت و کلی فیلم و کارتون دانلود کردیم. و حمید خلاص شد هر چند نه تمام اما بخش اصلی دغدغه ش برداشته شد... 

و اما امروز از صبح پا شدیم و من بد خلق و حمید آروم اشکنه گوجه درست کردیم و کارتون و سریال بزنگاه دید م تا عصر که اون بوی خوب بهار تو خونمون نشست و انتظار و انتظار برای لحظه های خوبش

از ته دل میخوام این سختی ها این زمستون سخت تموم بشه و بهار تو دل همه بشینه و دل و خونه هممون بهاری بشه... خدای خالق بهار حال دل همه رو خوب کن... 

هم نفس من...
ما را در سایت هم نفس من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hameshgimno بازدید : 121 تاريخ : پنجشنبه 22 اسفند 1398 ساعت: 5:32